قاليشويي فارسي خبرهاي مرتبطه با شستشوي فرش
|
به گزارش خبرنگار ربيع،اسماعيل نادري، در نشست خبري بيستوپنجمين نمايشگاه فرش دستباف اصفهان، با اشاره به كاهش تعداد بافندههاي رسمي فرش دستباف در اصفهان گفت: تعداد بافندگان بيمه شده در اصفهان به كمتر از ۲۰ هزار نفر رسيده است. اين موضوع ناشي از وقفهاي است كه در بودجه سازمان تأمين اجتماعي شكل گرفت. در حالي كه بين مركز ملي فرش، تشكلها و سازمان تأمين اجتماعي، تفاهمنامهاي براي بازرسيها و جايگزيني افراد بيمه شده شكل گرفته بود، اما اين سازمان به اين تفاهمنامه توجهي ندارد و به طور سليقهاي عمل ميكند.
بيشتر بخوانيد :قاليشويي قنات كوثر
معاون بازرگاني سازمان صمت استان اصفهان گفت: به دنبال آن هستيم كه اين مسئله در استان اصفهان رفع شود و در آينده بهازاي قطع بيمه هر بافنده، يك بافنده ديگر بيمه شود. اشتغال روستايي در حوزه فرش دستباف اهميت بسيار زيادي دارد، چراكه از مهاجرت روستاييان به شهرها جلوگيري ميكند. بنابراين همه تلاش خود براي حفظ اين اشتغال را انجام ميدهيم.
بيشتر بخوانيد :از بين بردن ساس با بخارشو
نادري تصريح كرد: بانك آينده در اين نمايشگاه غرفهاي دارد و تسهيلات تا سقف ۱۰۰ ميليون تومان براي خريد فرش دستباف پرداخت ميكند، همچنين بخشي از فروش فرشهاي نمايشگاه به صورت فروش اقساطي در اختيار بازديدكنندگان قرار ميگيرد.
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
به گزارش خبرنگار مهر، اسماعيل نادري عصر چهارشنبه در جمع توليد كنندگان و فروشندگان فرش دستبافت، اظهار داشت: امروزه در حوزه بازاريابي و تبليغات حوزه فرش نياز به كار و اقدام جدي است.
وي با بيان اينكه در حوزه رسانه و شناساندن فرش ايراني كم كاري كرديم، گفت: در زمينه فرش با مشكلات و چالشهايي مواجه هستيم كه به همين منظور كارگروه استاني با حضور استاندار در زمان برگزاري نمايشگاه و به ويژه حوزه صادرات برگزار ميشود.
بيشتر بخوانيد :قاليشويي بلوارپروين
معاون بازرگاني سازمان صنعت، معدن و. تجارت استان اصفهان فرش دستبافت را جزو اقلام تحريمي نام برد و گفت: بافت فرش را بايد در رديف مشاغل خانگي در روستاها گسترش داد تا از زمينه مهاجرت مردم از روستا به شهرها جلوگيري كند.
رئيس اتحاديه فرش دستباف روستايي استان اصفهان فرش، دستبافت را يك مسئله سياسي خواند و گفت: فرش منشور چند وجهي است يك وجه آن اقتصاد، ميراث فرهنگي، اشتغال و غيره است و بيش از اينكه تحريمها نقش داشته باشد خود تحريمي اثر گذاشته است.
بيشتر بخوانيد : سمپاشي بيد
علي شهبازي با بيان اينكه امروزه در حوزه فروش و بازاريابي فرش با مشكل مواجهيم و حمايت رسانهها را نياز داريم، گفت: فرش دستبافت بايد همچون طلا عيارسنجي و طبقه بندي شود.
وي با اعلام اينكه صداي توليدكنندگان و فروشندگان فرش، دستبافت در تصميم گيري هاي بخش دولتي ضعيف است، گفت: ۸۰ درصد فروش فرش، دستبافت از محل صادرات و ۲۰ درصد داخلي است كه بايد با بانكها تعامل و در جهت خريد فرش، دست بافت به خريداران تسهيلات بانكي ارائه شود.
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
ايسنا/لرستان معاون استاندار لرستان و فرماندار بروجرد گفت: شهرستان در حوزه فرش دستباف پتانسيل بينظيري دارد.
مسلم مرادي در جلسه شوراي اداري بروجرد كه ۲۷ ديماه در سالن جلسات فرمانداري شهرستان با حضور چند تن از مشاورين وزرا برگزار شد، اظهار كرد: در جلسه شوراي اداري گذشته يكسري انتظارات از دستگاهها بيان شد كه بخشي از آنها انجام و بخش ديگر انجام نشده است.
وي تصريح كرد: يكي از انتظارات اين بود كه در پايان روز ادارات گزارش عملكرد دستگاه مربوطه را براي فرمانداري ارسال كنند كه در اين راستا اداراتي كه گزارش نميدهند به اين معنا بوده كه فعاليتي نداشتهاند.
فرماندار بروجرد خاطرنشان كرد: در راستاي حجاب و عفاف دستورالعملهايي به دستگاهها ابلاغ شده كه در اين زمينه تيمي براي شرح وظايف به ادارات فرستاده خواهند شد.
مرادي با اشاره به تكريم ارباب رجوع، اضافه كرد: به صورت سرزده از برخي ادارات بازديد شد كه برخورد با ارباب رجوع و مردم مناسب نبود و در سطح بانكها نيز رفتار و تكريم ارباب رجوع به خوبي صورت نميگيرد.
وي بيان كرد: مديران و كاركنان ادارات بايد سعه صدر، اخلاق و منش جوانمردي داشته باشند و ارباب رجوع به نحو احسن مورد تكريم قرار گيرد.
معاون استاندار لرستان با اشاره به مصوبات جلسات، افزود: انتظار ميرود كه مصوبات جلسات به نحو احسن اجرا تا به نتيجه برسد.
مرادي عنوان كرد: عليرغم مشكلاتي كه وجود دارد روند دولت سيزدهم رو به جلو بوده و انتظار ميرود دستگاههاي مختلف شهرستان خط مشي را دنبال كنند و از دولت الگو بگيرند.
بيشتر بخوانيد : قاليشويي حكيميه
وي اظهار كرد: ارتباط و تكريم مردم را بايد از ضروريات بدانيم و تا آنجا كه ميشود مشكلات آنها را مرتفع كنيم.
فرماندار بروجرد با اشاره به هماهنگي بين دستگاهها، اضافه كرد: بايد نهايت همدلي در بين دستگاهها برقرار باشد و تا جاييكه توان داريم بخشي از مشكلات مردم را حل كنيم.
مرادي با اشاره به تشكيل شوراي اطلاعرساني در بروجرد، گفت: فضاي مجازي در اين شهر رها شده و دچار تنش است كه از اين شورا انتظار ميرود اقدامات دستگاههاي شهرستان را به نمايش گذاشته و براي افكار عمومي تبيين كنند.
وي عنوان كرد: بروجرد در حوزههاي مختلف داراي پتانسيل بوده به طوري كه در سطح شهرستان در حوزه فرش دستباف پتانسيل بينظير وجود دارد.
بيشتر بخوانيد : سمپاشي ساس
فرماندار بروجرد ادامه داد: جمهوري اسلامي عليرغم همه دشمنيها يك جمهوري اسلامي قدرتمند است.
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
به گزارش خبرگزاري صدا و سيما؛ مركز قم، فرش دستباف قم يكي از كالاهاي صادراتي ارزشمند قم و به شمار ميرود كه بانوي كارآفرين قمي توانسته با ايجاد اشتغال براي زنان روستاي قشلاق البرز در بخش مركزي قم، در مسير رونق توليد گام بردارد.
بيشتر بخوانيد : قاليشويي فرجام
حسينيه روستاي قشلاق البرز بخش مركزي قم به همت خيران به كارگاه بافت فرش تبديل شده است.
بيشتر بخوانيد : علائم وجود ساس در منزل
شش شركت تعاوني قالي بافي در قالب تعاونيهاي روستايي قم با اشتغالزايي براي ۵ هزار نفر عضو خود در زمينه فرش دستبافت در استان مشغول به فعاليت هستند.
برابر آمار اعلام شده بيش از ۷ هزار كارگاه قالي بافي در استان قم فعال هستند.
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
جوان آنلاين - صديقه شاهسون يكي از ۵۰ دختر قاليباف روستاي ماركده از توابع چهارمحال وبختياري است كه خانمهاي آن به خاطر نبود مدرسه توان ادامه تحصيل نداشتند، اما علاقهشان به نويسندگي باعث ميشود از طريق نامه به مجله «پيام زن» دريچههاي جديدي به رويشان باز شود. نامههايشان به پيام زن ميرسد و مسئولان و دستاندركاران مجله، نامهاي براي صديقه شاهسون مينويسند و به او قول ميدهند كه كمكشان كنند. كمي بعد خبرنگار صفحه ادب و هنر پيام زن به روستاي ماركده ميرود و گزارشي از وضعيت روستا در نشريهشان منتشر ميكند، همين باعث ميشود كه روستا مورد توجه قرار بگيرد و كتابهاي زيادي روانه روستا شود. صديقه و دوستانش كتابخانه روستا را راهاندازي ميكنند و بعد از آن كلاسهاي درس و مدرسه و آموزشهاي نويسندگي آغاز ميشود و حالا صديقه شاهسون بعد از گذر از سختيهاي بسياري ميتواند به خوبي بنويسد وگريزي هم به ميدانهاي جبهه و جنگ بزند. كتاب «سيد لري» (به معناي سيدشان) روايت زندگي شهيد سيدمحمد هاشمي ما را بر آن داشت كه مصاحبهاي مفصل با صديقه شاهسون كه متولد ۱۳۶۲ است، داشته باشيم. آنچه در پيميآيد ماحصل اين همكلامي است. صغري خيل فرهنگ
چه شد كه با وجود نبود مدرسه وعدم امكان ادامه تحصيل دست به قلم شديد و به نوشتن روي آورديد؟! من از همان دوران دبستان به سمت ادبيات كشيده شدم. به دليل نبود امكانات، بعد از كلاس پنجم ابتدايي راهي براي ادامه تحصيل دختران و پسران ماركدهاي نبود. اما عشق نوشتن در درون من آرام و قرار نداشت. روزي يك جمله در صفحه آخر مجله «پيام زن» توجهام را جلب كرد؛ مجله توسط مبلغ ديني روستا كه از قم آمده بود مسير زندگي من را عوض كرد. جمله جادويي اين بود: «از آثار ارسالي شما استقبال ميشود.» اين روزنهاي بود كه به دنياي تاريك و دور از امكانات من و ديگر دختران قاليباف روستا تابيده بود. آدرس مجله را ياداشت كردم و اولين داستانم را كه، چون مجسمهسازي ناشي برايش شكل ساخته بودم، فرستادم. طولي نكشيد كه پستچي روستا نامهاي برايم آورد. دستاندركاران مجله پيام زن و به ويژه مسئول بخش ادب و هنر مجله خانم مريم بصيري از نوشته من استقبال كرده و دست ياري به سوي ما دراز كرده بودند. آنها وقتي از نبود مدرسه براي ادامه تحصيل دختران قاليباف روستا با خبر شدند؛ ناراحت شدند. خانم بصيري گفت حاضر است هرگونه كمكي براي موفقيت ما داشته باشد. من اين بار با شوق بيشتري براي مجله داستان فرستادم. وقتي دوستان و دختران قاليباف ماركده متوجه اين قضيه شدند آنها هم دست به كار شدند و هر چه در دل تنگشان بود نوشتند. طولي نكشيد كه ۵۰ دختر قاليباف از روستاي ما براي مجله پيام زن نامه نوشتند! اين موضوع براي مسئولان مجله كه در قم بودند عجيب بود تا جايي كه خانم بصيري و همكارانش در بخش ادب و هنر را براي ثبت گزارش راهي روستا كردند. خانم بصيري كلاس داستان نويسي كوتاهي در خانه ما برگزار كردند و به همراه همكارانش از همه جاي روستا ديدن كردند و گزارش مفصلي در مجله با نام دختران قاليباف ماركده به چاپ رساندند. آنها از نبود كتاب خانه و مدرسه راهنمايي و دبيرستان در روستا گفتند. گزارش به شدت مورد توجه قرار گرفت و در سال ۷۸ كارتن كارتن كتاب بود كه به سمت روستاي ما سرازير شد. من كتابها را در طاقچه خانه گذاشتم و اولين كتابخانه را در روستا راهاندازي كردم. در آن سالها گزارش دختران ماركده بسيار مورد توجه قرار گرفت. ما از بوشهر و شيراز و جاهاي ديگر نامه دريافت ميكرديم. يكي از نامهها برايم خيلي جالب بود. دختري كه دانشجوي رشته پزشكي شيراز بود؛ براي ما نوشته بود؛ از خواندن گزارش شما اشكم درآمد! تصميم گرفتم قدر امكاناتي را كه دارم بدانم و براي پيشرفت درسهايم تلاش كنم. اين تشويقها براي من كه واقعاً به نوشتن علاقه داشتم دلگرم كننده بود. در آن سالها به كمك استاد مريم بصيري، طي دو سال به صورت مكاتبهاي دوره داستان نويسي را از حوزه هنري تهران دنبال كردم و مسيرم را تاكنون جسته گريخته ادامه دادم. البته اكنون از آن ۵۰ دختر قاليباف فقط من هستم كه به اين كار ميپردازم.
چه آثاري از شما تا به امروز به چاپ رسيده است؟ كمي از آثارتان برايمان بگوييد. بيش از ۵۰ داستان و گزارش و متن ادبي در نشريات مختلف مثل مجله پيام زن و ياران امين در قم و مجله زن روز و نشريه صبح صادق در تهران به چاپ رساندم. از ابتداي مسير، قلم زدن در حوزه دفاع مقدس و انقلابي و اجتماعي را پيش گرفتم. شش دوره برگزيده همايش سوختگان وصل در دانشگاه تهران در بخش داستان شدم. يك داستان بلند انقلابي و دو مجموعه داستان بومي و دفاع مقدس آماده به چاپ دارم. در مجموعه داستانهايي كه در كارگاه استاد مريم بصيري به چاپ رسيد؛ مثل يك مشت نخودچي، پيادهها عاشق ترند، تو بخند عكسش با من و... كه تماماً محوريت دفاع مقدس و انقلابي دارند، اثر ثبت كردم.
كتاب «سيد لري» كار پيشنهادي بود يا انتخابي؟ قصه اين كتاب سر درازي دارد. در همين ابتدا بگوييم كه هر چه هست لطف خدواند و شهداست. دو سال پيش مطلع شدم كه كنگره شهداي قم قصد دارد زندگي چهل شهيدي را كه يا ساكن در قم هستند و يا در قم مزار دارند؛ توسط نويسندگان قمي به رشته تحرير دربياورد. از شنيدن اين خبر خيلي خوشحال شدم از خانم بصيري تقاضا كردم كه من هم با بچههاي كارگاه همراه شوم ولي ايشان دوري راه را برايم يادآور شد. حق با ايشان بود بايد بعد از انتخاب شهيد دنبال جمعآوري اطلاعات و گرفتن مصاحبه ميبودم كه از اين فاصله دور به راحتي امكانپذير نبود. اين براي من مشكل بزرگي بود. نوشتن براي شهدا آن هم شهدايي كه در كنار بيبيجان فاطمه معصومه (س) آرام گرفته بودند؛ فيض بزرگي بود كه داشت از دستم ميرفت. بعد از آن نشانههايي كه يكبهيك از راه رسيدند، يك خواب اين راه را برايم هموار كرد. شبي در خواب ديدم ميان خيمهاي نشستهام. صداي روضه به گوش ميرسد و فضايي روح انگيز حاكم است. افرادي با صورتهايي محو در خيمه هستند و به روضه گوش ميكنند. سرم را بلند كردم. همه خوابها سياه و سفيد هستند ولي آن خواب رنگ داشت. پارچه سبز روي تيرك وسط خيمه عجيب دلبري ميكرد. فرداي همان روز خواب تعبير شد! يكي از بچههاي كارگاه كه يك سيده خانم هاشمي بود با من تماس گرفت و گفت: شما سوژههاي خودت را انتخاب كن گرفتن مصاحبهها را من برايت در قم انجام ميدهم! دنيا را به من داده بودند. با استاد مشورت كردم ايشان باز هم سخت بودن مسير را يادآور شد. از بين شهدايي كه كنگره عنوان كرده بود هر نويسنده حق انتخاب سه شهيد را داشت. من صداهايي كه مختصري از بيوگرافي شهدا را توضيح داده بود، گوش كردم و سه شهيد را انتخاب كردم. ستاره راهنماي بعدي وقتي روشن شد كه جواب انتخابها توسط انتشارات مشخص شد و (شهيد سيدمحمد هاشمي) سهم من شد. در قسمت مقدمه كتاب مختصري به عنايات شهدا در طول نگارش كتاب اشاره كردهام. نهايتاً سوژه را انتشارات كتاب جمكران معرفي كرد و الحمدلله عنايت شد و شهدا بنده حقير را هم از پشت فرسنگها فاصله مورد توجه قرار دادند.
چقدر در شناساندن شهيد براي ديگران موفق بوديد؟ زندگي اين شهيد بزرگوار، چون ديگر شهدا سراسر درس است. خاطراتي كه، چون پازل جمعآوري شد و نقشي زيبا از شخصيت يك انسان با ايمان را به نمايش گذاشت. روحي بزرگ كه در ظرف وجودي ايشان قرار گرفته بود. مهرباني، صبر، گذشت، سخاوت، ايمان و... صفاتي بود كه براي هر انساني لازم است. سعي كردم زير و بم زندگي ايشان را بيرون بكشم و با قلمي ساده به نمايش بگذارم. انشاءالله كه مورد قبول خدا و اهلبيت (ع) قرار بگيرد. از مشكلات و موانع اين راه براي ما بگوييد؛ چقدر سخت بود؟ اين شهيد بزرگوار انسان متواضع و بيريايي بود. ايشان تا همان روزهاي نگارش پاياني كتاب دوست نداشتند كه از خودشان بيشتر از اين بدانيم و اين وظيفه من را سنگينتر ميكرد. وظيفهاي كه بايد جوري مطالب را پيش ميبردم كه براي مخاطب باور پذير باشد و اين نياز به فهميدن خاطرات واقعي از ايشان داشت. البته نميتوانم بگويم اين انتظار و تحقيق سخت بود. بلكه اين سختيها بسيار براي من شيرين بود.
چه بازه زماني از دوران زندگي شهيد در اين اثر روايت شد؟ خاطرات تقريباً از زمان كودكي تا شهادت شهيد را در بر دارد و در همه دوران زندگي ايشان درسهايي براي آموختن داريم. در اين كتاب سبك زندگي شهدا و به ويژه شهيد سيدمحمد هاشمي و فرزند شهيدشان سيدعلي هاشمي، به نمايش گذاشته شده است و ما با خواندن خاطرات فرزندان و دوستان و همرزمان اين شهداي بزرگوار پي به شخصيت بزرگشان ميبريم. اگر چه در اين خاطرات وجود دو شخصيت ناب يك پدر و پسر شهيد را به ما نشان ميدهد كه درسهاي بسياري را ميتوان در آن برداشت كرد كه محتواي كتاب را بر پايه سادهزيستي و طلم ستيزي و ايمان مداري پيش ميرود.
منابع اسنادي و تأليف اين اثر از طريق خانواده شهيد در اختيار شما قرار گرفت يا از جاهاي ديگر به دست آمد؟ در ابتدا اطلاعات چنداني از شهيد در دسترس نبود، دليلش هم اين بود كه هيچ گاه خانواده شهيد براي هيچگونه مطالبهگري به بنياد شهيد قم و بيجار مراجعه نكرده بودند و ما عملاً هيچ آدرسي از خانواده ايشان در اختيار نداشتيم. من با همان چهار خط اطلاعات ۴۰ هزار كلمه را با ماجراهاي مختلف پشت هم قطار كردم كه نتيجهاش رماني با نام «سيد لري» شد. در انتها و روزي كه قرار بود ايرادات نهايي كار را در انتشارات بررسي كنيم با يك اتفاق معجزهوار و تماس مسئول واحد ادبيات پايداري انتشارات با بنياد شهيد بيجار خانواده شهيد را پيدا كرديم و كار شكل تازهاي پيدا كرد، چون ماجراي رمان با زندگي و اطلاعات واقعي شهيد تفاوتهاي زيادي داشت. چند روزي حال خوشي نداشتم ولي از طرفي نميتوانستم در حضور شهدايي كه بسيار به آنها مديون هستيم كم بياورم و از ادامه راه بمانم. همان روزهاي نااميدي من بود كه از بزرگواري خواستم سر مزار شهيد عزيز حاج قاسم سليماني برود و از ايشان براي من كمك بخواهد. با توكل به خدا بعد از چند روز نيرويي تازه در من دميده شد و كار را در فاز ديگري كه خاطره نگاري بود شروع كردم. جالب اينجا بود كه پسر بزرگ شهيد محمد هاشمي در تمام اين سالها در قم پاسدار و طلبه بود و ما ايشان را تازه پيدا كرديم و بعد به شماره فرزندان ديگر شهيد و بستگان و همرزمانشان رسيديم. سيده خديجه هاشمي تنها دختر شهيد بعد از آشنايي با ما همكاري بسيار خوبي داشت. او با آغوشي باز از شاهرود و در تماسهاي تلفني مكرر خاطرات پدرش را در اختيارم گذاشت. تقريباً حدود يكسال نگارش كتاب طول كشيد. توسط تحقيق و بررسي گفتههاي مصاحبه شوندهها و همسانسازي آنها به صحت ماجرا نزديكتر شدم. اواخر كار كتاب را در اختيار پسر بزرگ ايشان و كارشناسان انتشارات جمكران قرار داديم تا كار با واقعيت تطابق بيشتري داشته باشد و جاي ابهامي براي مخاطب باقي نماند.
بيشتر بخوانيد : قاليشويي تهرانپارس
چرا اين نام را براي كتاب انتخاب كرديد؟ همانطور كه گفتم شهيد سيدمحمد هاشمي از شناخته شدن و مورد توجه قرار گرفتن بسيار فراري بود. مخاطب با خواندن خاطرات اين كتاب به راحتي متوجه اين موضوع خواهد شد. در تحقيقات متوجه شديم كه ايشان در جبهه هم بسيار دور از توجه بودند و حتي دوست نداشتند اسم و اطلاعات خودشان را در اختيار فرماندهان قرار بدهند. از فرمانده ايشان و ديگر همرزمانشان شنيدم كه هر گاه از ايشان سؤال ميشد اسم شما چيست با خوشرويي دست به سينه ميچسباند و به زبان تركي ميگفت: «سيد لَريم... بسيجي لَريم.» من از سيدها هستم از بسيجيها هستم. اين اسم توجه مرا بسيار به خودش جلب نمود و برايم جالب بود. اين كتاب براي هر مخاطبي در هر سني كه باشد قابل فهم است، چون سعي شده است به قلمي روان و ساده نگارش شود. از طرفي خاطرات براي همه طيف سني قابل درك است، چون كم و بيش با اين نوع اتفاقات روبهرو شدهايم. به نظر شما مسئولان چطور ميتوانند از كساني كه در حوزه ايثار و شهادت فعاليت دارند، حمايت كنند؟ مسئولان بايد با برگزاري چنين كنگرههايي فرصت استخراج و ضبط اين اسناد را فراهم كنند و با حمايت مادي و معنوي خود راه را براي نويسندگان چنين آثاري هموار كنند. همان طور كه حضرت آقا فرمودند زنده نگهداشتن ياد و نام شهدا كمتر از شهادت نيست. به نظر من عمل به اين فرمايش حضرت آقا در دوران كنوني ما بسيار لازم و ضروري است تا جوانان امروزي با اين بزرگ مردان تاريخ ساز بيشتر آشنا شوند و الا باز هم به قول حضرت آقا دشمن طور ديگري نمايش خواهد داد.
بيشتر بخوانيد : ساس چه شكليه
به طور مختصر كليتي از كتاب را براي مخاطب بيان كنيد؟ شهيدمحمد هاشمي، زاده روستاي گرگين در بيجار بودند. ايشان از همان كودكي در مسير تربيت درست قرار گرفتند. در سختي و مشكلات زندگي آبديده شدند و در تمام مراحل سعي كردند ايمان خود را حفظ كنند. در زمان انقلاب به همراه پسران و هم ولايتيهايشان در قم و شهرهاي ديگر بر عليه رژيم تظاهرات ميكردند. صبر بالايي داشتند. يكي از پسرهايشان را راهي جبهههاي غرب براي مقابله با كومله و دمكراتها كردند و بعد از شهادت ايشان به دليل شرايط همسرشان به قم كوچ كردند. با اينكه همسرشان حال و روز مناسبي نداشتند؛ تفنگ فرزندشان را زمين نگذاشتند و خيلي زود راهي جبههها شدند. در كردستان و جبهههاي جنوب به مبارزه با دشمن پرداختند. تك تيرانداز ماهري بودند و در نهايت در جزيره مجنون در پاتك شديد دشمن به همراه تعداد زيادي از رزمندگان اسلام شهيد شدند. جزيره عملاً دست دشمن افتاد و براي بازگشت پيكر ايشان و ديگر شهدا راهي وجود نداشت. در نهايت بعد از سيزده سال و پنج ماه انتظار جنازه ايشان تفحص شد و در آرامگاه عليبنجعفر در قم آرام گرفت. در اين كتاب تمام خاطرات اين دوران جمعآوري و ثبت شده است.
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
خبرگزاري رضوي ـ آزيتا ذكاء؛ هميشه در صحن آزادي ميبينمش، با همان لباس سبز، عرقچين و محاسن سفيد؛ پيرمرد باصفاي فاروجي و خادم مخلص حضرت. هر وقت سخن از خدمت به امام رضا(ع) ميشود، اشك بر گونههايش ميغلتد، بغض گلويش ميتركد و با صداي بغضآلود، فقط از حضرت آبرو ميخواهد و مرگ باعزتي كه در حرم و حين خدمت «جاروكشي» برايش اتفاق بيافتد. سال 1395 زماني سراغ علياكبر ريحاني كهنسالترين خدمه فرش آستان قدس رضوي رفتم كه اين سوژه ناب از ديد رسانهها مغفول مانده بود. مصاحبهام با او موجب شد، شناخته و از وي، مستندي در دوران توليت حجتالاسلام سيدابراهيم رئيسي تهيه شود. چهارشنبه امام رضايي اين هفته بهانهاي شد تا تجديد خاطرهاي از اين خدمه 78 ساله اداره فرش كنيم كه در گزارش پيشرو، مشروح آن از نظرتان ميگذرد.
بزرگ شده روستاي آقچشمه روستازاده و باصفاست مثل طبيعت زيباي زادگاهش «آقچشمه». ته لهجه خراساني دارد و با سخنان زيبايش، ميفهمم كه كوهي از معرفت در برابرم ايستاده؛ ميگويد سواد ندارد اما او را براي خلوصنيتش تحسين ميكنم. يادي ميكند از سال 1363 كه به مشهد آمده و براي هميشه ساكن اين شهر مقدس شده است. خاطرات آن روزها را چنين بيان ميكند: «وقتي از زادگاهم آقچشمه در 47 كيلومتري فاروج براي هميشه به مشهد آمدم، به شغل بنايي رو آوردم و جمعهها سعي ميكردم در نماز جمعه شركت كنم. سال 1375 نزد مرحوم آيتالله شيخ ابوالحسن شيرازي، اولين امام جمعه مشهد رفتم و در قسمت ستاد نماز جمعه مشغول به كار شدم. وقتي ايشان فوت كردند و آيتالله سيدمهدي عبادي امام جمعه شدند، زمان ايشان هم در اين ستاد خدمت كردم. زمان آيتالله سيداحمد علمالهدي نيز تا حدود هشت سال قبل هم در اين بخش حرم بودم».
مفروش كردن صحنها با زيلو و موكت آقاي ريحاني با گذراندن ساعاتي از عمرش در حرم مطهر احساس خرسندي دارد و در مورد خدمتش در اداره فرش چنين سخن ميگويد: «آن زمان فقط صحن انقلاب، آزادي، قدس و جمهوري اسلامي بود و حدود 20 نفر براي مفروش كردن صحنها بوديم. سالهاي اولي كه من براي خدمت در اداره فرش حرم مطهر مشغول شدم، صحنها را با موكت و زيلوهاي يزد مفروش ميكرديم. قبلا فقط در رواقها و شبستانهاي مسجد جامع گوهرشاد قالي پهن بود. اما از حدود سه دهه قبل، صحنها هم با قالي مفروش ميشود. خدا به خانه امام رضا(ع) بركت بدهد و شكر كه الان تمام صحن و سرايش قالي دارد».
عشق به خدمت عشقي كه به خدمت دارد، من را هم به هيجان آورده و ميپرسم حاج آقا، خدمت روزانه و آن هم صبح تا عصر براي شما با اين سن بالا، خستگي ندارد؟ او اين ساعات را لحظهاي از عمرش حساب نكرده و چنين بيان ميكند: «قبلا فقط روزهاي جمعه را براي خدمت در نماز جمعه ميآمدم تا ساعت 2 بعد از ظهر، سه و چهار ساعت جلوي در مسجد جامع گوهرشاد انتظامات ميايستادم و بعد ميرفتم سر كار خودم در انبار فرش و تا 12 شب آنجا بودم. با افزايش صحنها، كارها بيشتر شده و خدمههاي فرش به سه شيفت هشت ساعته تقسيم شدند. من هم كه قبلا 12 ساعت كار ميكردم، الان فقط هشت ساعت كار ميكنم. الحمدالله تاكنون توانستهام، بيايم و اميدوارم خدا همين سلامتي را از من نگيرد تا ميتوانم براي امام رضا(ع) و زائرانش خدمت كنم. البته حدود هشت سال پيش، از ستاد نماز جمعه اعلام كردند، ديگر افراد بالاي 60 سال در اين قسمت كار نكنند و در عوض فرزندانشان به جاي آنها بيايند. كمتر از يك دهه است كه فقط در صحن آزادي غبارهاي اطراف صحن را جمعآوري ميكنم».
خدمت پسرانم به حضرت اين خادم باصفاي حضرت، صحبتش را با خدمت پسرانش در اداره فرش، ادامه ميدهد: «دو پسر دارم و وقتي حرم آمدم، آنها را هم با خودم به قسمت خدمات فرش آوردم كه پسر بزرگم مختار الان در اداره فرش مشغول است و پسر ديگرم محمدتقي با خودم در خدمات فرش كار ميكند».
«جاروكشي» خدمتي متواضعانه نظر اين خادم پيشكسوت حرم را در مورد تواضع در خدمت جاروكشي ميپرسم كه در جوابم چنين ميگويد: «امام جعفرصادق(ع) فرمودند: «هر كس در اين دنيا در خدمت ما باشد، آخرت هم با ماست». من ابدا حاضر نيستم اين جاروكشي فرشهاي حضرت را با چيز ديگري در دنيا عوض كنم. ما خدمه فرش سعيمان بر اين است تا زماني كه زائران نمازشان را خوانده و تمام ميكنند، فرشها را جمع نكنيم. جلب رضايت زائران امام رضا(ع) هدف خدمت ماست».
غلام حضرت و خادم زائرانش آخرين سوالم را با حاجت و خواسته هميشه او از امام رضا(ع) ميپرسم كه رقت قلبش تحسينبرانگيز است و با اين پرسش سريع اشك از گوشه چشمانش سر خورده و زيبايي بيشتري به اُبهت مردانهاش ميبخشد و با صداي لرزان ميگويد: «سلامتي بهترين حاجتي است كه من از مولايم گرفتم. اينكه من با اين سن ميتوانم هشت ساعت در خانهاش خم و راست شوم و غبارهاي گوشه و كنار فرشها و صحنها را بزدايم، خودش حاجتي بس بزرگ است. اما درخواست هميشه من اين بوده كه تا عمر دارم با آبرو در خانهاش خدمت كنم و هرگز غلامي خودش و خادمي زائرانش را از من دريغ نكند. عاقبت هم در خدمت به زائرانش جان به جان آفرين تسليم كنم. امام رضا(ع) هم به پاس آن همه خدمتي كه به زائرانش كردم، انشاالله شب اول قبر به دادم برسد».
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
ايسنا - عضو هيات مديره اتحاديه توليدكنندگان و صادركنندگان فرش دستباف با بيان اينكه كپي طرح فرشهاي ايراني بعضا به طور وسيع در هند و افغانستان اتفاق افتاده، گفت: فرش ايران اعتبار و سابقه متفاوتي دارد و هرچه ما غفلت ميكنيم و با سياستهاي غلط خودمان را تضعيف ميكنيم، ديگران از اين پيشينه استفاده ميكنند. مرتضي ميري در گفتوگو با ايسنا، با بيان اينكه حتي در مقطعي در هند به فرش بختياري، عنوان فرش بختياري هندي داده بودند، تصريح كرد: از ظرفيتهاي فرش دستباف ايران به خوبي استفاده نشده و بنابراين ديگران از آن استفاده ميكنند. به گفته عضو هيات مديره اتحاديه توليدكنندگان و صادركنندگان فرش دستباف در حال حاضر هم ماجراي كپي طرح فرشهاي ايراني در جريان است، چراكه گنجينه غني در فرش ايراني است. البته برخي هم تغييراتي در اين طرحها اعمال ميكنند و دارند ذائقه بينالمللي را به سمت خودشان برميگرداند. بنابراين يك جريان دنبالهدار وجود دارد. ميري در پاسخ به اينكه چه راهحلي براي حل اين مشكل وجود دارد، اظهار كرد: قدمهايي براي حل اين مشكل برداشته شد تا از كنوانسيونهاي بينالمللي در موضوع مالكيتهاي معنوي استفاده كنيم. برخي از مناطق فرشبافي ايراني هم ثبت جهاني شده است. اما هيچ وقت مشخص نشد چگونه بايد از اين امتياز و ثبت جهاني استفاده كنيم. دولت تاكنون درباره سازوكارهاي استفاده از اين ثبت جهاني اطلاع رساني نكرده است. وي با بيان اينكه فضا به لحاظ حقوق بينالملل براي پيگيري اين موضوع فراهم است، تصريح كرد: اما اين پيگيري گران قيمت است و بايد راههاي اجرايي به طور مشخص در حوزه فرش دستباف بررسي شود، اما اين اتفاق هنوز نيفتاده است.
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
تسنيم - فعال حوزه صنايع دستي و فرش دستباف با اشاره به اينكه در چند دهه اخير ۸۰ درصد از حجم صادرات فرش جهاني به ايران تعلق داشت، گفت: با نهايت تأسف بايد بگوييم هماكنون مجموع ارزش ريالي صادرات فرش ايراني كمتر از ۱۰۰ ميليون دلار است. به گزارش خبرنگار اجتماعي خبرگزاري تسنيم، علياكبر بادام برجاه در يك برنامه راديويي با بيان اينكه در حالي كه كشورمان از نظر صادرات فرش دستباف بهعنوان يكي از مهمترين آثار حوزه صنايع دستي داراي جايگاهي بينظير در سطح جهان است، موضوع بيمه هنرمندان صنايع دستي را همچنان داراي مشكل دانست و خواستار توجه جدي و بيشتر به حوزه صنايع دستي با هدف رفع مشكلات و توسعه اين حوزه به جهت دستيابي و نيل به قلههاي بالاتر شد. اين فعال حوزه صنايع دستي و فرش دستباف با بيان اينكه ايران همواره يكي از مهمترين و بزرگترين صادركنندگان صنايع دستي بهويژه فرش دستباف در سطح جهان بود، گفت: بر همين اساس كشورمان رتبه اول و نخست صادركنندگان فرش دستباف را در جهان منحصراً در اختيار داشت. وي با اشاره به اين مطلب كه بر اساس آمارهاي رسمي و مستند ارزش صادرات صنايع دستي ايران در دهه هفتاد بالغ بر 2.2 ميليارد دلار بود است، بيان كرد: با توجه به اين عدد در حقيقت ايران حائز رتبه اول در اين زمينه در سطح جهان بوده است و 80 درصد از حجم صادرات فرش جهاني به ايران تعلق داشته، اما بانهايت تأسف بايد بگوييم هماكنون مجموع ارزش ريالي صادرات فرش ايراني كمتر از 100 ميليون دلار است. بادام برجاه ادامه داد: البته ذكر اين نكته و توجه به آن نيز ضرورت دارد كه حوزه صنايع دستي روند نسبتاً صعودي و رو به رشدي داشته است، به گونهاي كه ارزش ريالي صادرات صنايع دستي در سال قبل چيزي در حدود 300 ميليون دلار بوده است. بيمه هنرمندان صنايع دستي هنوز مشكل دارد اين فعال حوزه صنايع دستي و فرش دستباف با تأكيد بر ضرورت مهيا كردن شرايط و تمهيدات لازم به جهت امكان تحصيل و استخراج آماري دقيق و شفاف به عنوان يك زيرساخت بسيار حائز اهميت، تصريح كرد: متأسفانه در سايه نبود آماري مستند و قابل اتكا ما همچنان آمار صحيحي از توليدكنندگان و هنرمندان صنايع دستي نداشته و نميدانيم چه تعداد فروشنده و يا حتي علاقهمند به حوزه صنايع دستي كشورمان داريم. وي همچنين با اشاره به تداوم مشكل عدم امكان بيمه هنرمندان صنايع دستي كه عمدتاً ناشي از فقدان آمار دقيق و مستند در اين حوزه است، اظهار كرد: در اين زمينه متأسفانه كماكان شبكه حمايتي دچار معضلات و مشكلات جدي است. بادام فرجاه همچنين يكي ديگر از اقدامات ضروري در حوزه صنايع دستي را لزوم توسعه و تأسيس انديشكدهها و مؤسسات پژوهشي براي انجام كارهاي تحقيقاتي در حوزه صنايع دستي دانست و عنوان كرد: افزون بر اين موضوع بايد با در نظر گرفتن مشوقهاي حمايتي لازم نظير تخصيص تسهيلات علاوه بر حمايت فكري به شكلي پويا و عملي از عناصر و مجموعههاي خصوصي شتاب دهنده حوزه صنايع دستي نظير استارتآپها به شكلي جدي و عملي از طريق راه اندازي مراكز تخصصي حمايت كنيم. بيشتر بخوانيد : بهترين قاليشويي تهر ان از نظر مردم وي با بيان اينكه يقيناً براي معرفي آثار هنرمندان شاغل در حوزه صنايع دستي كشورمان و بازاريابي و جذب خريداران نيازمند برنامهريزي بيشتري هستيم، افزود: در نظر گرفتن و راهاندازي مؤسسات تخصصي و حرفهاي در اين زمينه با هدف توليد محتواي بصري قاعدتاً بسيار راهگشاست؛ اما همچنان در اين مسير با موانع و مشكلاتي روبهرو هستيم. اين فعال حوزه صنايع دستي و فرش دستباف همچنين توضيح داد: از آنجايي كه شاكله عمومي اقتصاد ايران به صورت دولت محور بنا نهاده شده است، بايد الزاماً در وهله اول اقتصاد را به حالت خصوصي تبديل كنيم تا بتواند بر اساس آن رشد و نمو كرده و به حركت درآيد. بادام فرجاه در انتها با تأكيد براينكه بدون ترديد برگزاري نمايشگاههاي مجازي و رشد و توسعه استارتآپها به رونق هرچه بيشتر اين صنعت كمك بسيار شاياني كرده و تأثير بسزايي نيز خواهد داشت، خاطرنشان كرد: در اين زمينه برگزاري نمايشگاهها و خانههاي فرهنگ مجازي در اقصي نقاط دنيا نيز به شدت ميتواند باعث كاهش هزينهها شود و علاوه بر آن جشنوارههاي حضوري نيز ميتواند بسيار كمككننده باشد كه بايد در هرگونه برنامهريزيهاي كلان و بالادستي مورد توجه و اهتمام قرار گيرد. بيشتر بخوانيد : سمپاشي هتل
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
به گزارش خبرگزاري صدا و سيما مركز آذربايجان غربي، مددجويان كميته امداد سلماس از ابتداي سال تاكنون ۵۱ تخته انواع فرش را بافته بافت 51 تخته فرش به دستان مددجويان كميته امداد سلماسو به بازار عرضه كرده اند. خضرلو رئيس كميته امداد امام خميني (ره) سلماس گفت: اين 51 تخته فرش در قالب ۱۰۴ طرح مددجويي اين نهاد توليد شده است. او ارزش ريالي اين فرش ها را ۲۸ ميليارد و ۷۱۵ ميلون ريال عنوان كرد. بيشتر بخوانيد : قاليشويي فلكه چهارم تهرانپارس گراوند رئيس ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري سلماس پيش از اين گفته بود: سلماس با توليد انواع فرش دستباف مي تواند در رديف شهرهاي ملي صنايع دستي كشور ثبت شود. بيشتر بخوانيد : سمپاشي منزل براي ساس
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
به گزارش روابط عمومي مركز ملي فرش ايران، دكتر محسن زنگنه در جلسه كارگروه فرش استان كه با حضور رييس مركز ملي فرش ايران و جمع كثيري از مديران استان و تعاونيهاي فعال در حوزه ابريشم كشي و فرش دستباف تشكيل شد، ضمن تشريح وضعيت فعلي هنر - صنعت فرش در تربت حيدريه، رفع مشكلات ارزي خريد مواد اوليه، تخصيص تسهيلات كم بهره، بيمه شاغلان در زمينه ابريشم كشي، برگزاري نمايشگاه دائمي فرش تربت حيدريه را از مهم ترين نيازهاي صنعت فرش شهرستان دانست. فرحناز رافع روز پنجشنبه در ادامه جلسه افزود: با همكاري وزارت جهاد كشاورزي، سازمان نوغانداري و البته مصوبه مجلس شوراي اسلامي خواهيم توانست قدم هاي خوبي براي عزيزان و دست اندركاران فرش ابريشمي برداريم. وي گفت: نگاه دولت به موضوع فرش و به خصوص فرش ابريشم حمايت از "زنجيره توليد" است، بطوريكه بتوانيم به شيوههاي مختلف از كليه دست اندركاران توليد فرش حمايت كنيم تا شاهد پايين آمدن هزينههاي توليد و به تبع آن افزايش سود صادراتي باشيم. هم چنين با توجه به نقطه نظرات بخش خصوصي و توضيحاتي كه از ايشان مطرح شد مقرر گرديد موارد زير محور مداقه و توجه قرار كيرد: - تامين اعتبار بيمه قاليبافان و ساير ذينفعان تا حد امكان در بودجه ۱۴۰۲ با مشاركت مجلس شوراي اسلامي - مجوز پرديس فناوري زنجيره ارزش فرش دستباف از طريق مركز ملي فرش ايران پيگيري شود. - تعيين تكليف ابريشم طي جلسات مشترك نمايندگان صمت جهاد و مركز با ميزباني كميسيون جهش توليد مجلس شوراي اسلامي. - تشكيل كارگروه پرديس فناوري زنجيره فرش دستباف با حضور ۵ نماينده از مركز ملي فرش ايران، صمت، فرمانداري، پارك فناوري استان و دفتر نماينده تربت جام. - طرح موضوع صفر شدن تعرفه واردات پيله از كشور تاجيكستان. - تسريع معرفي كارگاه هاي متمركز و غير متمركز حوزه هاي رنگرزي و نخ ريسي، توسط اداره صمت شهرستان. - بررسي امكان خريد تضميني ابريشم توسط اتحاديه ها و تشكل ها - بررسي امكان برپايي جشنواره بين المللي ابريشم در شهرستان تربت حيدريه
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
[ ۱ ][ ۲ ][ ۳ ][ ۴ ][ ۵ ][ ۶ ][ ۷ ][ ۸ ][ ۹ ][ ۱۰ ][ ۱۱ ][ ۱۲ ][ ۱۳ ][ ۱۴ ][ ۱۵ ][ ۱۶ ][ ۱۷ ][ ۱۸ ][ ۱۹ ][ ۲۰ ][ ۲۱ ][ ۲۲ ][ ۲۳ ][ ۲۴ ][ ۲۵ ][ ۲۶ ][ ۲۷ ][ ۲۸ ][ ۲۹ ]
|
|
[قالب وبلاگ : سایت آریا] [Weblog Themes By : sitearia.ir] |